با رشد و توسعه فعاليت سازمان، دامنه روابط آن نيز روزبهروز گسترش مييابد و ابزار حفظ و تداوم توسعه اين ارتباطات، تسلط به فن مذاكره است. دانستن اصول مذاكره، پيروزي ما را در مذاكرات تضمين ميكند و سرمايهگذاري بر يادگيري اين امر، سرمايهاي هميشگي و بهرهاي مادامالعمر را براي سازمان به ارمغان ميآورد.
يكي از اصليترين اركان مذاكره، آگاهي از وجود تفاوتهاي ميان ما و مذاكرهكنندگانمان است. اين تفاوتها ميتواند منجر به اختلاف و تنش شود. بايد تا حد امكان در جهت برقراري روابط انساني و اجتناب از تنش تلاش كرد.
در مذاكره بايد در نظر بگيريم كه در ازاي امتيازاتي كه ميدهيم، چه امتيازاتي را واگذار ميكنيم. ما نه در خلاء، بلكه در اتمسفر مذاكره ميكنيم و بايد در نظر داشت كه در اتمسفر مقاومت وجود دارد. علاوه بر منافع خود، بايد گوشه چشمي هم به منافع طرف مقابل داشته باشيم. پيش از شروع مذاكره بايد مسايلي كه قرار است در آن طرح شود را پيشبيني كنيم و در جستوجوي راهحل باشيم. هيچگاه نبايد تنها با يك راهحل به مذاكره برويم؛ چرا كه خيلي زود به بنبست ميرسيم. بايد استانداردهاي مرتبط با موضوع مذاكره را نيز به خوبي بدانيم. دانستن زبان انگليسي نيز كار ما را تا حد زيادي پيش خواهد انداخت.
اغلب مذاكرات ميان افراد نابرابر در قدرت صورت ميگيرد؛ تفاوت در برون و درون، تفاوت در درجه نياز به نتيجه مذاكره، ميزان تحصيلات و تجربه، IQ، تفاوت در جو حاكم بر جلسه مذاكره و ... بنابراين بايد اين تفاوتها را بررسي كنيم و براي آنها برنامهريزي داشته باشيم. هنر ما اين است كه جمع جبري اين تفاوتها را مثبت كنيم. شايد نتوان IQ را تغيير داد؛ ولي باقي موارد قابل تغيير است. بايد حافظه قوي و قدرت شناخت بالا داشته باشيم. هرگز نبايد در موضع ضعف و با گامهاي لرزان پشت ميز مذاكره برويم. علاوه بر اين با كسي كه به اندازه ما اختيار ندارد، نبايد وارد مذاكره شويم.
ما با انسانها مذاكره ميكنيم؛ بنابراين بايد اخلاق انساني را رعايت كنيم. لازمه رفتار انساني اين است كه هرگز طرف مقابل را مورد حملات شخصي قرار ندهيم، حتي اگر سزاوار آن باشد؛ چون ايجاد نفرت و رنجش ميكند و از ما سلب اعتماد ميشود. بايد در نظر داشت كه اكثر اختلافات، ناشي از تفاوت سطح اطلاعات است؛ هرگز نبايد اجازه بدهيم كه گپ اطلاعاتي ايجاد شود. شنيدن يك دارايي است؛ به هيچ وجه خود را از آن محروم نكنيم. بايد گوش كنيم و بعد حرف بزنيم. در نشان دادن عكسالعمل منفي بايد تعلل كرد. با پذيرفتن حرف درست طرف مقابل ميتوانيم بر او غلبه معنوي پيدا كنيم و در نتيجه سرعت مذاكره را بالا ببريم.
با رشد و توسعه فعاليت سازمان، دامنه روابط آن نيز روزبهروز گسترش مييابد و ابزار حفظ و تداوم توسعه اين ارتباطات، تسلط به فن مذاكره است. دانستن اصول مذاكره، پيروزي ما را در مذاكرات تضمين ميكند و سرمايهگذاري بر يادگيري اين امر، سرمايهاي هميشگي و بهرهاي مادامالعمر را براي سازمان به ارمغان ميآورد.
يكي از اصليترين اركان مذاكره، آگاهي از وجود تفاوتهاي ميان ما و مذاكرهكنندگانمان است. اين تفاوتها ميتواند منجر به اختلاف و تنش شود. بايد تا حد امكان در جهت برقراري روابط انساني و اجتناب از تنش تلاش كرد.
در مذاكره بايد در نظر بگيريم كه در ازاي امتيازاتي كه ميدهيم، چه امتيازاتي را واگذار ميكنيم. ما نه در خلاء، بلكه در اتمسفر مذاكره ميكنيم و بايد در نظر داشت كه در اتمسفر مقاومت وجود دارد. علاوه بر منافع خود، بايد گوشه چشمي هم به منافع طرف مقابل داشته باشيم. پيش از شروع مذاكره بايد مسايلي كه قرار است در آن طرح شود را پيشبيني كنيم و در جستوجوي راهحل باشيم. هيچگاه نبايد تنها با يك راهحل به مذاكره برويم؛ چرا كه خيلي زود به بنبست ميرسيم. بايد استانداردهاي مرتبط با موضوع مذاكره را نيز به خوبي بدانيم. دانستن زبان انگليسي نيز كار ما را تا حد زيادي پيش خواهد انداخت.
اغلب مذاكرات ميان افراد نابرابر در قدرت صورت ميگيرد؛ تفاوت در برون و درون، تفاوت در درجه نياز به نتيجه مذاكره، ميزان تحصيلات و تجربه، IQ، تفاوت در جو حاكم بر جلسه مذاكره و ... بنابراين بايد اين تفاوتها را بررسي كنيم و براي آنها برنامهريزي داشته باشيم. هنر ما اين است كه جمع جبري اين تفاوتها را مثبت كنيم. شايد نتوان IQ را تغيير داد؛ ولي باقي موارد قابل تغيير است. بايد حافظه قوي و قدرت شناخت بالا داشته باشيم. هرگز نبايد در موضع ضعف و با گامهاي لرزان پشت ميز مذاكره برويم. علاوه بر اين با كسي كه به اندازه ما اختيار ندارد، نبايد وارد مذاكره شويم.
ما با انسانها مذاكره ميكنيم؛ بنابراين بايد اخلاق انساني را رعايت كنيم. لازمه رفتار انساني اين است كه هرگز طرف مقابل را مورد حملات شخصي قرار ندهيم، حتي اگر سزاوار آن باشد؛ چون ايجاد نفرت و رنجش ميكند و از ما سلب اعتماد ميشود. بايد در نظر داشت كه اكثر اختلافات، ناشي از تفاوت سطح اطلاعات است؛ هرگز نبايد اجازه بدهيم كه گپ اطلاعاتي ايجاد شود. شنيدن يك دارايي است؛ به هيچ وجه خود را از آن محروم نكنيم. بايد گوش كنيم و بعد حرف بزنيم. در نشان دادن عكسالعمل منفي بايد تعلل كرد. با پذيرفتن حرف درست طرف مقابل ميتوانيم بر او غلبه معنوي پيدا كنيم و در نتيجه سرعت مذاكره را بالا ببريم.